خاطرات كهنه

من اسیر واژه محبتم خالی از کینه دل و حسادتم عاشق دستهای با رفاقتم زندگی اینحوری داده عادتم

زندگی نوشیدن قهوه است!

گروهی از فارغ التحصیلان پس از گذشت چند سال،تشکیل زندگی و رسیدن به موقعیت های خوب کاری و اجتماعی،طبق قرار قبلی به دیدن یکی از استادان دانشگاه خود رفتند.بحث جمعی آنها خیلی زود به گله و شکایت از تنش های ناشی از کار و زندگی کشیده شد.
استاد برای پذیرایی از میهمانان به آشپزخانه رفت؛و با یک قوری قهوه و تعدادی از انواع قهوه خوری های سرامیکی،پلاستیکی و کریستال(که برخی ساده و برخی گران قیمت بودند.)بازگشت؛سینی را روی میز گذاشت و از میهمانان خواست تا از خود پذیرایی کنند.
پس از آن که همه برای خود قهوه ریختند،استاد گفت:حتما متوجه شده اید که همه قهوه خوری های گران قیمت و زیبا رابرداشته اید و ساده ها و ارزان قیمت ها در سینی باقی مانده اند.البته این امر برای شما طبیعی و بدیهی است؛اما سرچشمه ی همه ی مشکلات و تنش های شما هم همین است.شما فقط بهترین ها را برای خود می خواهید.قصد اصلی همه ی شما نوشیدن قهوه بود،اما آگاهانه قهوه خوری های بهتر را انتخاب کردید؛و البته در این حین به آنچه دیگران برمی داشتند نیز توجه داشتید.
به این ترتیب،اگر زندگی قهوه باشد،شغل،پول،موقعیت اجتماعی همان قهوه خوری های متعدد است.آن ها فقط ابزاری برای حفظ و نگهداری زندگی است،اما کیفیت زندگی درآنها فرقی نخواهد داشت.گاهی آن قدر حواس ما متوجه قهوه خوری است که اصلا طعم و مزه ی قهوه ی موجود در آن را نمی فهمیم.
"دوستان من،حواستان تنها به فنجان ها نباشد به جای آن از نوشیدن قهوه ی خود لذت ببرید"




+ نوشته شده در  پنج شنبه 10 2 1388ساعت 11:34  توسط sarsepordeh70  |  (1) نظر