خاطرات كهنه

من اسیر واژه محبتم خالی از کینه دل و حسادتم عاشق دستهای با رفاقتم زندگی اینحوری داده عادتم

دوستانه

سلام دوستای گلم ؛

از این به بعد به خاطر اینکه نزدیک امتحاناست مجبورم دیر به دیر بیام تو وب!

ولی شما حداقل با اومدنتون و نظراتتون منو خوشحال کنید؛امیدوارم تمام جوونای دنیا همیشه تو کارهاشون موفق باشند.

مخصوصا شما دوستای گلم.

راستی برنامه ی من اینه که هفته ای یک بار اونم صبح ها بیام پیشتون.روزش معلوم نیست ولی احتمالا وسطایه هفته میام.

با آرزوی موفقیت برای همه ی عزیزانم.

باااااااااااااااااااااای

+ نوشته شده در  سه شنبه 1 2 1388ساعت 23:52  توسط sarsepordeh70  |  (2) نظر

love

چه زیباست به یاد تو با چشم های خسته گریستن،چه زیباست همیشه در تنهایی تو را حس کردن،چه زیباست در خیال با تو زندگی کردن،عزیزم نام تو بر قلبم خالکوبی شده تا فراموشت نکنم.نازنین من هم چون نفس کشیدن تو را به خاطر می سپارم.یک روزه دیگه هم بدون تو گذشت.
+ نوشته شده در  چهارشنبه 26 1 1388ساعت 11:10  توسط sarsepordeh70  |  (1) نظر

عاشقانه

من دنبال کسی می گردم که همه آن زیبایی هاست
تار و پودش ذهنه همه هستی هاست.
چشمان روشنش دشمن تاریکی هاست
دست هایش ابری است بحر این کویر خشک تنم.
بدنبال کسی می گردم که سزاوار تمام این خوبی هاست.
کلامش ابریست بحر این کویر خشک تنم.
از دو چشمش می ریزد برق امید من به دنبال او می گردم.
بدنبال تو آری تو...!
  پس بیا نازنین،دست مهربانت را عصایی کن تا برخیزم.



+ نوشته شده در  يکشنبه 23 1 1388ساعت 12:4  توسط sarsepordeh70  |  (1) نظر

عاشقانه...

به چشم های خود بیاموزید که نگاه به کسی نیندازند،اگر نگاه انداختند عاشق نشوند،اگر عاشق شدند،وابسته نشوند،اگر وابسته شدند مجنون نشوند و اگر نیز مجنون شدند با عقل و منطق زندگی کنند؛اینک که پا به این راه دشوار گذاشته اید،با صداقت عشق را ابراز کنید،تنها عاشق یک دل باشید،تنها به یک نفر دل ببندید،و با یکرنگی و یکدلی زندگی کنید،به عشق خود وفادار باشید،تا پایان راه با عشق باشید و از ته دل عشق را دوست داشته باشید،از تمام وجود عاشق شوید.
+ نوشته شده در  سه شنبه 18 1 1388ساعت 9:49  توسط sarsepordeh70  |  (0) نظر

حرف دل

نمی دونم دنیا چرا انقدر کوچیک و عجیب؟! آدما چرا انقدر با هم فرق دارن؟! چرا دلای آدما انقدر بیتاب؟!
نمی دونم درد بعضی از ما ها چیه که انقدر از زندگی نا امید هستیم؟!
واقعا چیه؟؟؟! می خوام جوابم رو بدین.
نمی دونم چرا بعد از خوندن نوشته های وبلاگ:"خدایا دلم تنگ شده امشب" اینقدر فکرم مشغول شده؟!
دوست دارم داد بزنم بگم:خدا.....چرا دل یه نفر انقدر شکسته که دیگه به هیچ چیز به غیر از ظلمت فکر نمی کنه؟!....آخه چرا وقتی می دونی کسی تحمل این امتحان سخت و دشوار رو نداره بازم امتحانش می کنی؟!...............آخه چرا؟؟؟؟
هر کسی برای خودش توی زندگیش یه مشکلی داره ولی نباید انقدر زود ناامید بشه؛درست مثل:" ترانه ی زندگی song live" که نمی دونم برای چی از وبلاگ نوشتن خسته شده بود و دیگه نمی خواست ادامه بده ولی الان خوشبختانه برگشته و از این بابت خیلی هم خوشحالم.
یا اینکه بعضی ها مثل:" reza tanha" فکر می کنن دیگه دارن از تنهایی دق می کنن؛به خاطر همین همش دنبال یکی می گردن که از تنهایی دربیان.
خودمم هستم.....!یکی مثل من که هیچ کس به غیر از خدا از دلم خبر نداره!!!چون هیچ وقت نذاشتم کسی بدونه تو دلم چی داره می گذره!هیچ وقت احساسات واقعیم رو به کسی نشون ندادم؛حتی وقتی که داقعا کسی رو دوست داشتم کاری نکردم که بفهمه!البته این اخلاقم شاید به خاطر این باشه که می ترسم...!از اینکه کسی که دوستش دارم بفهمه که تو دلم چیه وبهم پشت کنه...به تمام احساساتم...!برای همین همیشه توی تمام لحظات زندگیم به همه چیز بی تفاوت بودم...!البته به ظاهر...!ولی اینجوری بیشتر نتیجه گرفتم.
یکی دیگه هم هست که اولین باری که بهش سر زدم با خوندن مطالبش فکر می کردم از اون آدمای مغروره ولی بعد از گذشت چند پست فهمیدم که اشتباه می کردم؛از همین جا از "عاشقونه" می خوام که منو به خاطر این طرز فکرم ببخشه.
خلاصه بروبچ گلم به زندگی امیدوار باشین خوشی ها و روزهای خوب زندگی رو ببینید؛من اونقدری نیستم که بخوام شما رو نصیحت کنم پس به عنوان یک خواهر کوچیکتر قبولم کنین.
نظر یادتون نره...هر چی که دلتون بخواد می تونین بگین خوشحال میشم شما هم با من همفکری کنین.
 دوستدار شما:sarsepordeh70) این اسمم خودش یه رازه!!! فعلا باااااااای.



+ نوشته شده در  يکشنبه 16 1 1388ساعت 12:45  توسط sarsepordeh70  |  (0) نظر

نامه

می نویسم اما تنها برای تو،زیرا بخوبی می دانم اگرچه هر لحظه با تو نیستم،اگرچه دستانم در دستانت نیست،اگرچه همیشه در کنار تو نمی نشینم،اما این را می دانم که قلبم با زنجیر عشق و محبت به قلب تو وصل شده است،اگر چشمانم هنوز می بیند بخاطر چشم های پر فروغ،می دانم که لبای زیبای توست که عشق را در قلبم زنده نگه می دارد و زیبایی نگاه توست که عشق را در قلبم زنده نگه می دارد و جان در تنم می دهد.
+ نوشته شده در  يکشنبه 16 1 1388ساعت 10:43  توسط sarsepordeh70  |  (0) نظر

بروبچ...

سلام به دوستای گل خودم؛امیدوارم تعطیلات عید به همتون خوش گذشته باشه...

به من که خیلی خوش گذشت...!

ولی با این حال باید به فکر درس و مدرسه هم شد!

برام دعا کنید که امسال بتونم توی کنکور قبول بشم!

امیدوارم سال خوب همراه با نشاط و سربلندی داشته باشید.

دوستون دارم خیلی زیاد.........

فعلا بای

+ نوشته شده در  جمعه 14 1 1388ساعت 11:17  توسط sarsepordeh70  |  (1) نظر

دلتنگی...

منو دلتنگی و این شیشه خیس
یک نفر دلتنگ است،یک نفر می شمارد
یک نفر می خواند
یک نفر می بافد
از چه دلتنگ شدی
دلخوشی ها کم نیست؛مثلا این خورشید
کودک پس فردا
یک نفر دیشب مرد و هنوز نان گندم خوب است.



+ نوشته شده در  جمعه 14 1 1388ساعت 11:15  توسط sarsepordeh70  |  (0) نظر

آینه...

ما هیچ نیستیم؛جز سایه ای از خویش
آیین آیینه؛خود را ندیدن است.



+ نوشته شده در  جمعه 14 1 1388ساعت 11:11  توسط sarsepordeh70  |  (0) نظر

help


ای آدم ها که بر ساحل نشسته اید
شاد و خندانید
یک نفر دارد در آب
می سپارد جان.
..


+ نوشته شده در  جمعه 14 1 1388ساعت 11:6  توسط sarsepordeh70  |  (0) نظر

درد و دل

من نه عمری پشت شیشه چون عروسک بودم
نه که خفته بین پنبه ها و پولک بودم
من اگر سردار عشقم یا که پاک باخته ام
سرنوشتم رو با دستای خودم ساختم
قصه ها گذشته بر من تا بدونم کیستم
سرگذشتم هر چه بوده من پشیمان نیستم
یه زمان عاشق و گاهی توی آغوش هوس
هر چه بوده همه انتخاب من بوده و بس!
گاهی سرشار از حقیقت
گاهی مغلوب گناه
هر چه هستم تو فقط من را برای من بخواه
من اگر مریم پاکم یا که یک گیاه هرز
عشق من بیا به باورهای من عشق بورز.



+ نوشته شده در  جمعه 14 1 1388ساعت 11:3  توسط sarsepordeh70  |  (0) نظر

بارون!

پنجره باز،غروب پاییز
نم نم بارون تو خیابون خیس
یاد تو از تنگ غروب
تو قلب من می مونه
سهم من از با تو بودن،غم تلخ غروب
غروب همیشه برای من،نشونی از تو بوده
برام یه یادگاریه،جز اون چیزی نمونده.
..


+ نوشته شده در  جمعه 14 1 1388ساعت 11:1  توسط sarsepordeh70  |  (0) نظر

love

اینک ای دوست،ای رفیق
بی هیچ بهانه ای یادت می کنم
شاید این دلیلی برای دوست داشتن باشد.



+ نوشته شده در  جمعه 14 1 1388ساعت 10:57  توسط sarsepordeh70  |  (0) نظر