خاطرات كهنه

من اسیر واژه محبتم خالی از کینه دل و حسادتم عاشق دستهای با رفاقتم زندگی اینحوری داده عادتم

وفا

وقتی میان چشمهایت رغبتی نیست دیگر برای دل سپردن فرصتی نیست
بگذار تا عاشق ترین مردم بدانند بین من و دستهای گرمت نسبتی نیست
تا انتهای ماجرا هم پی نبردیم از برق چشم تو ما را قسمتی نیست
چندیست دلم می گیرد ای دوست در حجم دستان تو دیگر وسعتی نیست./.



+ نوشته شده در  جمعه 30 5 1388ساعت 20:1  توسط sarsepordeh70  |  (2) نظر

love

دریای غریبی در خلوت تنهایی من برای تو گریسته ام؛در همه دلهای عاشق به خاطر تو تپیده ام؛در همه بی تابی ها،غمهای ناشناس،حسرتهای مجهول ،عطش های تشنه،جستوجوهای بی انتها؛هستی ام همه تو بوده ای؛من پنجره احساسم را در خاطره ای فراموش نشدنی در ساحل تنهائی به روی دریای غم که ملون به الوان ارغوانی و نارنجی و نیلی و خاکستری بود بستم و هنگامی که برگشتم یک قاب عکس خالی را بروی دیوار خاکی خانه گلی ام که از آن بوی طراوت خاک به مشام می رسد دیدم و انگشت آه و افسوس و حسرت بر دهان گرفتم و تو ای راز دل من و تو ای نگار جانم تو بیا مرا اسیر غم عشق آرزوها به میان کلبه ای که در آن غم مبهم فغان در نی خشک آرزوها به وصال وصل از عشق برسان و آشنا کن...
+ نوشته شده در  سه شنبه 27 5 1388ساعت 12:18  توسط sarsepordeh70  |  (0) نظر

happy...

سلام به بروبچز گل خودم

میدونین امروز چه روزیه؟! اگه گفتین؟؟؟

باشه نمیخواد زیاد به خودتون زحمت بدین...امروز 27 مرداد تولد منه...

خیلی ممنون...انقدر تبریک نگین!!!واقعا خجالتم میدین...!

از شوخی گذشته،دوست داشتم امروز بهترین روزم باشه ولی نمی دونم چرا از صبح که از خواب بیدار شدم یه جورایی حالم گرفتست؟!

همش تو فکر اینم که شاید این آخرین تولدم باشه...؟!!!

+ نوشته شده در  سه شنبه 27 5 1388ساعت 12:18  توسط sarsepordeh70  |  (2) نظر

تقدیم به کسی که دلتنگیهایم را نوشید

تو خودت خوب می دونی که من چقدر دوست دارم          اگه تنهام بزاری بخدا کم میارم

تو مثه نور امیدی توی زندگی من          که اگه بری می میره بعد تو این روح و تن

مگه تو قول ندادی همیشه با من بمونی          پس چرا من رو زمین و تو روی آسمونی

گلکم دار و ندار من تویی          تو خودت اینو که بهتر می دونی

اما از وقتی که اینو فهمیدی          پر کشیده از نگات مهربونی

                    پر کشیده از نگات مهربونی

+ نوشته شده در  يکشنبه 18 5 1388ساعت 7:57  توسط sarsepordeh70  |  (2) نظر

دلشکسته

یه شب عاشقانه برات گریه کردم                              تو هرگز ندیدی به لب آه سردم

تو با بی وفایی من به خاک کشوندی                                  من ساده دل رو به غربت کشوندی

+ نوشته شده در  يکشنبه 18 5 1388ساعت 7:27  توسط sarsepordeh70  |  (0) نظر