عاشقانه ی حسینی
داره میاد از تو صحرا یه کاروان پر ماتم / با پرچمی که نوشته کاروان
محرم
می وزه با نفساشون،سوز یک غم کهنه / می رسن از دل صحرا،همه با پای
برهنه
همه دریده گریبون،از جامه های سیاشون / بارون تنگ گلوله،اشک سرخ
چشاشون
رو لبا،نغمه ی تلخ و حزین،بی امون می زنن بر سر و سینه
چشمامون مثه ابر آسمونه / گریمون از پر قنداقمون
هر جا میرن می پوشونن / صورت های ماهارو
این کاروان کرده جاری / حس حظور خدارو
بیرق تیره ی ماتم / به دست حضرت آدم
موسی و عیسی گرفتن / بازوی حضرت خاتم
این کاروان عزادار / دسته ی اهل بهشته
از رسول و پیمبر / از اولیا و فرشته
اشکشون،برزخی در حرمین / نوحشون،دم واویلا حسین
چشمامون مثه ابر آسمونه / گریمون از پر قنداقمون
دل زمین می لرزه از / بغضی که توی گلوشه
نگین دستای ماتم / یه محمل سیا پوشه
کجابه ای که رو دوش / پترس روح و لبین
چشمه ی سرخ عزای / بانوی پرده نشینه
از سوز ناله ی بانو / سیل اشک روونه
دل کباب می شه وقتی / فاطمه روضه می خونه
دشمنا،میوه ی قلبمو چیدن / بی کفن،سرشو تشنه بریدن
به تمام عاشقان حسینی تسلیت میگم.
+ نوشته شده در جمعه 27 9 1388ساعت 18:5  توسط sarsepordeh70
|
(5) نظر